- نمایش خوبی مقابل کیپ ورد داشتیم/ دوست دارم با مصر بازی کنیم
- بهبود نظم دفاعی برای ما برد بود/ بازی شبیه جام جهانی را بردیم
- ایران به فینال تورنمنت العین رسید
- گزارش تصویری از شروع بازی تیم ملی ایران و کیپوِرد
- تیم ملی فوتسال بانوان ایران راهی مانیل شد
- ٩٠ دقیقه تمرین جدی و بانشاط تیم ملی در العین/ قدوس غایب بود، عمری با فیزیوتراپ تمرین کرد
- در تیم ملی بازی دوستانه نداریم/حضور پزشکیان و وزیر ورزش در تمرین انگیزهمان را بالاتر برد
- روانخواه: از نتیجه نه اما از عملکرد تیم مقابل روسیه راضی هستم
- شکست امیدهای ایران از روسیه در نخستین بازی ماناس کاپ
- ترکیب امید ایران برای بازی با روسیه
- گفتوگوی تعاملی سرمربیان امید و نوجوانان
- پیام تبریک رئیس فدراسیون پس از قهرمانی مقتدرانه تیم ملی فوتسال ایران
- قهرمانی مقتدرانه تیم ملی فوتسال در بازی های همبستگی کشورهای اسلامی
- گزارش تصویری تمرین روز سهشنبه تیم ملی نوجوانان
اندوهی که یکساله شد ...
سایت رسمی فدارسیون فوتبال، احسان محمدی – یکسال از شب شومی گذشت که فوتبال ایران ملیکا محمدی دختری که سرشار از شور زندگی بود را از دست داد اما هنوز این اندوه تازه است، کهنه نمیشود. آفتاب بارها طلوع و غروب کرد، همبازیهایش با قلب شکسته به میدان برگشتند، بعد از گلزنی نامش را فریاد زدند، کنار عکسش شاخه گل گذاشتند، در شبکههای اجتماعی خاطراتش را مرور کردند اما هنوز این رنج را سر باز ایستادن نیست ... انگار واژها توان نشان دادن حجم سوگ دختر ملیپوش و دانشآموخته ایرانی را ندارند که در 23 سالگی پیراهن سفید تیم ملی را با کفن سفید عوض کرد.

او به نسلی تعلق داشت که به خیلی از دختران شجاعت درخشیدن در فوتبال آسیا را داد، به خیلی از خانواده این اعتماد را بخشید که دختران ایران در فوتبال هم میتوانند پرچم را بر بام آسیا بنشانند، در جام جهانی نمایش محترمی داشته باشند … او به نسلی تعلق داشت که تازه فصل شکوفاییاش بود اما داس فلک به جدال با تن نحیفاش آمد.
ملیکا محمدی متولد 9 فروردین 1379، هافبک تیم ملی ایران و باشگاه فوتبال خاتون بم، سوم دیماه 1402 در یک تصادف رانندگی جان باخت. همراه او بهناز طاهرخانی و زهرا خواجوی نیز مجروح و راهی بیمارستان شدند که خوشبختانه سلامتیشان را بازیافتند. روزی که پیکر او را در ورزشگاههای آزادی، حافظیه شیراز و فجر بم تشییع کردند آسمان از آن حجم اندوه بغض کرد. اینکه تقدیر دختر شیرازی ایران را به آمریکا بُرد، دوباره برگرداند و در کنار نخلهای بم به جایی در آسمان فرستاد بیشتر به قصهها شباهت داشت اما واقعی بود، تلخ ولی واقعی.

درست مثل زلزله بم. بم به لطف سختکوشی مردم کویر «دوباره شاداب و جوان شد»، نخلهای شکسته دوباره خرما دادند، ارگ با سرپنجه هنرمند مرمتکاران سر پا ایستاد، خانههای گلی و خشتی جایشان را به بناهای محکمتر دادند و تیم فوتبال دخترانش بر بام فوتبال ایران ایستاد. حالا امیدوار و ناگزیریم این اندوه هم بعد از یکسال جایش را به آرامش بیشتری بدهد، زندگی ادامه دارد و باید دست به زانو گرفت، دوباره ایستاد و جنگید. حتی با زخمهایی که دیر جایش خوب میشود.
تسلیت به خانواده محترم و صبورش، تسلیت به فوتبال، تسلیت به ایران. روحش در آرامش ابدی که حتی با رفتنش هم به دیده شدن فوتبال زنان کمک کرد، دختری که آرزویی جز حال خوب سرزمین مادری نداشت ....




