سایت رسمی فدراسیون فوتبال، احسان محمدی- هواداران و اهل رسانه برای بازیکنان و مربیان فوتبال لقبهای مختلفی ساختهاند. از پا طلایی و سرطلایی و شیر و اژدها گرفته تا جادوگر و ژنرال و امپراتور اما فقط یک نفر در فوتبال ایران است که به او لقب «دیپلمات فوتبال» دادهاند. مرحوم جعفر کاشانی. این نه یک تعارف ژورنالیستی که برخاسته از واقعیت بود. بازیکن سابق تیم ملی، شاهین و پرسپولیس عضو وزارت امورخارجه بود. سرکنسول و دیپلماتی آدابدان و اتوکشیده. موقر و با سواد.
او را از آموزشگاهها به تیم بزرگ شاهین بردند. انگار که یک نفر را از لیگ محلات انگلیس مستقیم برده باشند به منچسترسیتی. خودش در گفتوگو با دنیای ورزش گفت:«من دبیرستان ناصر خسرو میرفتم و سر راه بازگشتم از جلوی زمین شماره ۳ میگذشتم که بعضی روزها بچههای شاهین در آن تمرین میکردند. بهزادی، دهداری، شیرزادگان و … من همیشه به تماشای تمرین آنها میرفتم یک روز در حالیکه در کنار زمین شماره ۳ مشغول تماشای تمرین بچهها بودم دکتر اکرامی مرا صدا زد و گفت:
- بابا جون دلت میخواد بیای باشگاه شاهین بازی کنی؟
از اینکه او مرا میشناسد و میداند بازی میکنم حیرت کردم بعدها دریافتم که بازی مرا در مسابقات آموزشگاهها دیدهاست من که شنیدن چنین پیشنهادی را باور نداشتم بی درنگ قبول کردم اما او جملهای دیگر نیز به من گفت که همیشه آویزه گوشم کردم. دکتر گفت:
- بابا جون، آنقدر خوب بازی کن که خودشون بیان دنبالت.
از آن روز دیگر همه چی در زندگیم تغییر کرد چرا که برای من رؤیای فوتبال با همه وسعتش آغاز شد». و این رویایی بود که تا آخرین لحظه عمر آن را زندگی کرد. عضوی از تیم شاهین شد و بعد از متوقف شدن فعالیت شاهین به پرسپولیس رفت و برای این تیم همه کاری کرد. حتی وقتی دروازهبان اصلی تیم قهر کرد رفت توی دروازه ایستاد و پرسپولیس 5-0 عقاب را شکست داد!
کاشانی به واسطه درخشش به تیم ملی دعوت شد و دو عنوان قهرمانی جام ملتهای آسیا 1968 و 1972 را در کارنامه اش دارد. در المپیک مونیخ 1972 عضوی از کاروان ایران بود. بازیکنی که چند بار با خداحافظیاس مخالفت شد، حتی او را به تیم ملی برگرداندند و بازیهای آسیایی تهران دوباره در تیم ملی درخشید و افتخار کسب کرد.
او مردی فراتر از زمین بازی بود. کسی که به گواه بازیکنان، هواداران و مدیرانی که با کاشانی حشر و نشر داشتند به فوتبال اعتبار و احترام بخشید. حسین کلانی ستاره دیگر تاریخ فوتبال ایران در وصف کاشانی میگوید:«وی به خاطر دانش و افکاری که برای ورزش ایران در سر داشت مولانای ورزش ایران بود. او ورزش را فراتر از یک فعالیت فیزیکی میدانست. کاشانی اسطوره به معنای واقعی بود. هیچ کس از کارهای او خبر نداشت. کسانی بودند که جعفر بدون اینکه کسی بداند به آن ها کمک می کرد و الان آن ها به مشکل خورده اند. او هر کاری از دستش بر می آمد برای دوستانش می کرد و به معنای واقعی فداکار بود. او هیچوقت فراموش شدنی نیست.»
ما هم آقای دیپلمات را فراموش نکردهایم. مردان و زنانی که با قلم و قدم، با توپ و هنر، با اندیشه و دانش و ... نام ایران را در تاریخ محترم، نیکو و اسباب افتخار میکنند تا ابد زندهاند. حتی اگر مثل جعفر کاشانی چهارشنبه 10 مهر 1398 کتاب زندگیشان را ببندند و به سمت جایی در آسمان بروند.